
سرویس معارف خبرگزاری ایکنا، در هفتهای که گذشت مطالب متنوعی منتشر کرده است که در ادامه مهمترین آنها را مرور میکنیم.
سیدمحمدکاظم شاکر:
کسانی هستند که شاید دین خاصی نداشته باشند یعنی یهودی، مسیحی و مسلمان نباشند مثل حنفا که در زمان پیغمبر(ص) و قبل از ایشان بودند و به عقل خود عمل میکردند. عقلگرایی در تاریخ خاستگاههای خاص خود را داشته اما اکنون میدانیم که در هر موضوعی باید به عقل خود رجوع کرد و دید که عقل و خرد جمعی چه میگوید. همهجا اشتباه وجود دارد؛ مثلاً قرآن گفته است «با یکدیگر مشورت کنید» اما بارها شده است که مشورت کردیم و به قول کسی که مشورت داده است، عمل کردیم اما بعد فهمیدهایم که اشتباه کردیم و ای کاش به آن حرف عمل نمیکردیم اما آسیبی که دیدهایم دلیل نمیشود که بگوییم دیگر مشورت نمیکنیم؛ زیرا مشورت کردن حکم عقل است؛ مثلاً ورزش میکنیم چون برای سلامتی خوب است اما ممکن است در فردی ورزش سبب بیماری شود ولی این اتفاق دلیلی نمیشود که بگوییم ورزش کردن خوب نیست. عقل هم اشتباه میکند.

وقتی که شما به آیهای عمل میکنید که ۱۴۰۰ سال پیش در یک شرایط خاصی نازل شده است؛ اگر بخواهیم لفظ به لفظ مطابق آن عمل کنیم چه بسا آسیبهای اجتماعی بسیار بزرگی را سبب شود؛ مثلاً حدیث آمده است؛ کودکی که به هفت سالگی رسید او را وادار به نماز خواندن کنید و اگر نماز نخواند او را کتک بزنید. ممکن است این موضوع زمانی جواب میداده است اما اگر بخواهیم اکنون با کتک زدن کسی را نمازخوان کنیم معلوم است که اثر معکوس دارد و فردی که میآید به چنین متن حدیثی عمل کند ضرر بزرگی به جامعه خواهد زد.
اگر خداوند عقل را حجت قرار داده به این دلیل است که بسیاری از مسائل قرآن ارشاد به حکم عقل است و در حدیث نیز آمده است که خداوند حجت بیرونی یعنی پیغمبران و درونی یعنی عقل را به انسانها داده است. امیرالمؤمنین(ع) در نهجالبلاغه میفرمایند که انبیا آمدهاند تا راهی که فطرت و عقل ایجاد کرده و سر راه آن گاهی خار و خاشاک و زوائد ایجاد شده است را کنار بزنند و جویهای روانی که از فطرت و عقل انسان ناشی میشود را تمیز کنند و موانع را بردارند.
آیتالله دوزدوزانی تبریزی:
بایست در سرودن و خواندن اشعار، بسیار دقت کرد، اولا شعر بایست از قلب با اخلاص تراوش کند. همچنین دارای حکمت و خارج از غلو باشد. در این اشعاری که میخواندید دقت کردم، الحمدالله بدور از غلو و خطا بود. حضرات ائمه اطهار(ع)، در روایاتی که فرمودهاند، به ما اجازه ندادهاند هرگونه که ما میپسندیم برایشان شعر بگوییم.
متأسفانه امروزه در جلسات مذهبی، گرفتار این غلو هستیم از بعضی شهرها و بعضی مجالس مذهبی، حرفهایی شنیده میشود، چه گویم که ناگفتنم بهتر است. امروزه عدهای کم عقل پیدا شدهاند، اخیراً هم به تبریز رفتهاند و فسادی را نیز در آنجا به بار آوردهاند. این افراد غلو را به حدی رساندهاند که پیغمبر خاتم(ص) را عبد حضرت علی(ع) مینامند و میگویند؛ واقعاً بنده از این حرفها خجالت میکشم که یک روحانی یا یک غیر روحانی این حرفها را بزند.
حجت الاسلام نجف لکزایی:
در پارادایم حکمرانی اسلامی، همانطور که از آیات قرآن استفاده میشود، رعایت عدالت و صداقت در روابط داخلی و خارجی دولت اسلامی از اصول بنیادین است. این اصول شامل استفاده از ابزارهایی همچون مذاکره، پیمان، قرارداد، بیعت، سوگند و قانون اساسی است که همگی بر مبنای رعایت عدالت و استقلال جامعه اسلامی شکل میگیرند.
در حکمرانی اسلامی، مسائلی، چون نقض عهد، خیانت و ظلم جایی ندارد، بلکه همکاری و تقوا به عنوان اصول اساسی در نظر گرفته میشود. در مقابل حکمرانیهای دنیوی که اساس آنها بر ظلم و فساد استوار است، حکمرانی اسلامی به طور کامل بر اصول الهی و انسانی مبتنی است.
خداوند می فرمایند؛ «یاایها الذین آمنوا اوفوا بالعقود»، این آیه نشاندهنده اهمیت پیمانها و عهدها در حکمرانی اسلامی است و مومنان برای حل و فصل مشکلات و بحرانها از ابزار مذاکرات و انعقاد پیمانها استفاده میکنند و خداوند در این آیه، تصمیمگیری و مذاکره را به رسمیت شناخته است.
حکمرانی اسلامی بهویژه در سیره نبوی(ص)، نمونههای متعددی از انعقاد پیمانهای مختلف با قبایل مختلف، مسلمانان و غیرمسلمانان دارد که از جمله این پیمانها میتوان به پیمانهای منعقد شده در یثرب اشاره کرد که برای رسیدن به صلح و همزیستی مسالمتآمیز انجام گرفت.
حجتالاسلام محمود محمدی عراقی:
علوم و معارف حوزوی مرهون انقلاب فرهنگی و تاسیس اولین دانشگاه بزرگ اسلامی که با استفاده از شرایط زمان توسط ایشان عمدتاً و پدر بزرگوارشان امام باقر(ع) تاسیس شد و گنجینه گرانبهای علوم و معارف اسلامی را برای ما به یادگار گذاشتند. بیست و پنجم شوال در دهه ۴۰ در سال ۴۲ توام با دوم فروردین بود، طلاب شهید در این فاجعه مدرسه فیضیه توسط دژخیمان رژیم شاه رقم خورد، شهدای خیلی مظلومی بودند که اکنون هم در گمنامی هستند که حتی اسم اینها هم متاسفانه در خود حوزههای علمیه برده نمیشود.

آن موقع دانشآموز بودم، بعد از آن حادثه دردناک فیضیه و قلع و قمع، ضرب و شتم و قتل طلاب اتفاق افتاد، در اولین اطلاعیهای که امام(ره) دادند اعلام عزا کردند گفتند ما امسال «عید» نداریم و این اعلام عزا در کشور خیلی موج برداشت و با یک حالت عاطفی شدیدی اسم بردند که من چه جواب بدهم به پدر قد خمیده این سید جوان یونس اردوبادی؛ امروز متاسفانه به این حادثه توجه نمیشود و مورد غفلت قرار گرفته است باید علما و بزرگان به این حادثه توجه کنند و سخنرانان و مرثیهسرایان در مراسم و مجالس ۲۵ شوال حادثه فیضیه را نیز مطرح کنند و خلاصه روضه فیضیه را نیز بخوانند.
حجتالاسلام علی ذوعلم:
دیدگاه جدایی دین از سیاست متاسفانه در بدنه جامعه ما وجود دارد و از قبل انقلاب هم وجود داشته است از اذهان پاک نشده به همین دلیل گاهی بحث جدایی دین از سیاست توسط برخی افراد مطرح میشود. حوزه هم از این مسئله متاثر بوده و رهبر انقلاب بارها هشدار دادند که مراقب باشید فرهنگ بیگانه در حوزه نفوذ نکند.
فرهنگ بیگانه از منظر امام خمینی(ره) و رهبر انقلاب، بحث جدایی دین از سیاست است و متاسفانه ما هنوز در حوزههای علمیه بعضا چنین رویکردهایی داریم و برخی افراد مغرض و تحریکگر هم با غرضورزی دنبال ترویج این نگاه هستند؛ البته نگاه غالب در حوزه مبتنی بر نگاه رهبری است. البته همین مباحث باید در نظام آموزشی حوزه به بحث و تدریس گذاشته شود؛ نظام آموزشی و تربیتی حوزه باید تربیت انقلابی باشد و نباید از این واژه هراس داشته باشیم؛ انقلابیبودن در نگاه امام و رهبری و حتی کسانی چون شهید مطهری، در ذات اسلام نهفته است.
امروز باید پرچم انقلاب عقلانی و فرهنگی در حوزه بلند باشد؛ شهید مطهری در بیانی فرمودند که ما باید در کنار سایر شروطی که برای مرجع تقلید بیان میشود انقلابیبودن را هم مطرح کنیم زیرا انقلابیبودن در نوع فهم ما از منابع دینی مؤثر است و یک مرجع تقلید باید اسلام را پویا، متحول، سازنده و پیشرفتدهنده بشناسد نه اینکه دینی خمود و خموش و صرفا عبادی باشد.
حجتالاسلام حمید پارسانیا:
امت در لغت به معنای مقصدداشتن است و بر انسجام اجتماعی دلالت دارد که مقصد واحدی را دنبال میکنند و هویت معینی دارند؛ این تعبیر نسبت به همه مجموعههای بشری و حتی غیر بشری هم اطلاق میشود؛ فَكَيْفَ إِذَا جِئْنَا مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ بِشَهِيدٍ وَجِئْنَا بِكَ عَلَى هَؤُلَاءِ شَهِيدًا. در قیامت برای هر امتی شاهدی وجود دارد و پیامبر(ص) شاهد بر همه امتها است؛ امت ممکن است هویت الهی و آسمانی هم نداشته باشد ولی باز امت است به همین دلیل برخی امتها با امام خودشان به دوزخ میروند.
اجتماع بشری، توده نیست و توده مواد خامی است که بر هم انباشته میشود؛ اجتماع زمانی که هماهنگ باشد و اهداف معینی را دنبال کند جامعه و امت است و اگر اینطور نباشد آسیب دیده است؛ جامعه باید آموزش و زبان و خانواده و تولید نسل و زمان و مکان و آموزش علمی و قوانینی داشته باشد که مورد اجرا قرار گیرد گرچه همه این موارد هموزن نیست. قوانین دو رقم است؛ برخی به صورت قوانین کلی است و برخی جزئی و قانون کلی تا جزئی نشود اجرا نخواهد شد.
ساحاتی وجود دارد که نهاد قضا باید تکلیف آن را روشن کند؛ قانون را خداوند و مجلس و سنت و خان و ... میگوید ولی در مقام اجرا وقتی نزاع بین افراد یک جامعه رخ دهد باید حکم جزئی برای آن صادر شود و قاضی است که وارد معرکه خواهد شد.
حجتالاسلام محمدتقی سبحانی:
لازم است خیلی سریع به بحث حکمرانی ورود کنیم تا ادبیات سکولار بر این دانش غالب نشود؛ بنابراین باید ادبیات قرآنی را در حکمرانی استخراج و معرفی و ویژند کنیم زیرا ظرفیت بلندی هم در قرآن برای این موضوع وجود دارد و بنده این نظریه را با عنوان نظریه انسانپایه مبتنی بر حکمرانی قرآنی قرار دادهام.
حکمرانی در حوزه مدیریت راهبردی و مطالعات کلان اقتصادی و اجتماعی در طول ۲۰ سال گذشته زیاد به کار میرود و آن را در برابر واژه حکومت به کار میبرند و تغییر از واژه حکومت به حکمرانی فقط در واژه نیست بلکه در مفهوم حکومت هم هست و به تعبیر دیگر حکومت زیرمجموعه حکمرانی است و این واژه انتخاب شده است تا نشان دهند تلقی امروز از اداره با گذشته فرق است لذا سازمان ملل و سازمانهای دیگر جهانی مانند صندوق بینالمللی پول تعاریف خود را دارند؛ منظور ما فرایندی است که از عملکرد نهادها، سنتها و شیوههای تصمیمگیری و اعمال قدرت به دست میآید؛ این تعریف برخلاف حکومت است که فقط به برخی نهادها مرتبط است در تمامی بخشها مانند دولت و سازمانهای مردم نهاد و بنگاههای کوچک و حتی نهادهای بینالمللی مصداق دارد.
امروزه تغییر رویکرد قدرتمحور در سازمان ملل هم به سمت حکمرانی جهانی در حال بحث است؛ چند ویژگی برای حکمرانی بیان شده است؛ اول اینکه در حکمرانی ما با شبکهای از بازیگران مواجهیم ولی در حکومت این شبکه بسیار محدود است و عمدتا سازمانهای رسمی و دولتی در ذیل آن هستند. ویژگی دیگر اینکه در حکمرانی مقوله تصمیمسازی بسیار پیچیده و مهم است و از همینجا حکمرانی راه خود را از حکومتداری جدا میکند.
حجتالاسلام علیرضا پیروزمند:
مراد از کاربردیسازی علوم اسلامی، صرفا این نیست که مسائلی را از عینیت جامعه دریافت کنیم و آن را متوجه علوم اسلامی و در راس آن فقه بکنیم، معنای وسیعتری مدنظر است و پیشفرض آن است که نقشآفرینی علوم اسلامی عمدتا مستقیم نیست بلکه واسطههایی وجود دارند که از طریق تاثیرگذاری علوم اسلامی بر واسطهها تاثیرگذاری و نقشآفرینی فراهم میشود و شاید یکی از محدویتها برای ما این است که ما بخواهیم مسائل عینی را در یک طرف و علوم اسلامی را در طرف دیگری و مجزا از همدیگر بگذاریم.
غرض از علوم اسلامی یا فقه اکبر، فقه به معنای عام کلمه است و مجموعه معارفی که از منابع اسلامی به دست آید علوم اسلامی است لذا فقه و اخلاق و کلام و... هم جزء علوم اسلامی هستند و حتی برخی برای عقل منبعیت مستقل قائل هستند و دستاوردهای آن هم جزء علوم اسلامی خواهد شد که البته ما وارد این مناقشه نمیشویم.
نظام روش برای کاربردیسازی علوم اسلامی نیاز داریم؛ ما از یک طرف طیف از منابع اسلامی استنباط میکنیم که فقه و کلام و اخلاق علوم رئیسه آن است و از طرف دیگر باید جریان فقه را در عرصه سبک زندگی فردی، خانوادگی و حرفهای و اجتماعی پیاده کنیم. باجمله اینکه برای اینکه حضور ما مؤثر و فراگیر شود باید یک فرایندی را طی کنیم.
حجتالاسلام علیرضا قائمینیا:
پدر سایبرنتیک گفته است ماشینها هم میتوانند مانند انسانها رشد و تکامل داشته باشند و هوش مصنوعی هر روز ساحات جدیدی را باز میکند و زمنیههای شناختی جدیدی ایجاد میکند که قبلا مقدور نبوده است به خصوص پیشرفتهای چند سال اخیر با بروز یادگیری عمیق ایجاد شده است. امروز هوش مصنوعی مولد صوت و تصویر داریم و بر حوزه علوم انسانی هم اثرگذار بوده است.
او میگوید تئوس که خدای دانش است نوشتار آموخت و نوشتار داروی جلوگیری از فراموشی است ولی تاموس میگوید نوشتار هم جنبه مثبت و هم جنبه منفی دارد زیرا حافظه واقعی را تضعیف میکند و از طرف دیگر از فراموشی جلوگیری میکند. از منظر وی، نوشتار به جای تصویر واقعی حکمت، صورت آن را نشان میدهد و نوشتار بدون حضور نویسنده تفسیر میشود؛ برخی این تعابیر افلاطون را مخالفت با تکنولوژی بیان کردهاند ولی این مسئله پذیرفتنی نیست.
ما نه باید فناوری را به صورت مطلق بپذیریم و نه آن را زیر سؤال ببریم؛ ما در مواجهه با هوش مصنوعی ابتدا باید مزایای آن را شناسایی کنیم زیرا بدون این هوش نخواهیم توانست زندگی کنیم و از طرف دیگر باید به محدودیت و معایب آن توجه داشته باشیم. بنابراین رویکرد من به هوش مصنوعی افلاطونی سقراطی است.
ورود هوش مصنوعی به علوم انسانی هم مزایا دارد و هم معایب، علوم انسانی با انسان سر و کار دارد و مشخص است این علوم مبتنی بر یک نوع انسانشناسی خاص است و علوم انسانی مانند روانشناسی و جامعهشناسی و انسانشناسی و ... هر روز تلاش دارد فهم عمیقتری از انسان را به او نشان دهند.
علی مطهری:
آقای پورحسن از قول شهید مطهری گفتند که اعراب برای غنائم به ایران آمدند ولی این تعبیر درست نیست زیرا اعراب برای اسلام داعیه جهانی داشتند و بر این باور بودند که ما باید سایر بشریت را به اسلام دعوت کنیم. سیاست آنان این بود که دولتهای ظالم را از بین ببرند و مردم را در انتخاب اسلام آزاد بگذارند و فقط با بتپرستی و عقاید ضد توحیدی مخالف بودند و با ادیان الهی تسامح و تساهل میکردند لذا اتباع سایر مذاهب در طول ۳۰۰ _ ۴۰۰ سال با انتخاب خود مسلمان شدند.
امروز هم در ایران، آتشکده و کلیساها و معابد یهودیان و ... وجود دارد و کسی آن را تخریب هم نکرده است لذا اعراب صرفا برای غنیمت حمله نکردند؛ همچنین شهید مطهری کتابسوزی کتابخانههای ایران و اسکندریه مصر توسط اعراب را رد کرده است.
گفتوگوهای بین این دو اندیشمند طولانی نبوده بلکه کتاب دو قرن سکوت سبب شد که شهید مطهری نقدی بنویسند، البته نوع برخورد شهید مطهری با مرحوم زرینکوب برای امروز ما درس و الگوست؛ شهید مطهری برخورد محترمانه با این استاد دانشگاه داشتند و سبب شد تا مرحوم زرینکوب هم جذب شهید مطهری شوند و دنبال تعامل با بزرگان حوزوی باشند لذا افرادی مانند حمید هدایت پای درس فلسفه استاد مطهری مینشستند.
جعفر نکونام:
پررنگی حدیث و روایت هرگز به سده و دهههای اخیر اختصاص ندارد. این امر از همان عصر پیامبر اسلام(ص) وجود داشت. جهت آن این بوده است که اولاً در قرآن راجع به بسیاری از موضوعات سخن گفته نشده اما در حدیث و روایت سخن گفته شده است؛ ثانیاً زبان حدیث به لحاظ آن که جنبه داستانی و سادگی بیشتری دارد برای توده مردم جاذبه بیشتری دارد.
غلبه مرجعیت حدیث نسبت به مرجعیت قرآن را نیز ناشی از همین دو عامل میتوان دانست؛ زیرا وقتی که مضامین حدیثی بیشتر مورد گفتوگو واقع شود، مرجعیت بالاتری نیز نسبت به مضامین قرآنی پیدا میکند که کمتر مورد گفتوگو قرار میگیرد. همچنین مضامین که جنبه سادگی و داستانی آن بیشتر است، زمینه مناسبتتری برای مرجعیت پیدا میکند تا آن که جنبه سادگی و داستانیاش کمتر است.
انتهای پیام